Notes of a Drunk
155 ُم
Belki bir gün özlersin
شاید روزی دلتنگم شوی
Başka adamlarla
با آدمای دیگر
Başka şehirlerde
در شهر های دیگر
Yürürken
وقتی قدم میزنی
Okuduğun ilk roman
اولین رمانی که خواندی
Sevdiğin ilk adam
اولین شخصی که عاشقش شدی
Yasal acılarından
از روی عذاب وجدان
Hatta yalnızlıktan
حتی از روی تنهایی
Belki dolar gözlerin
شاید چشمانت پر از اشک شد
Başka adamlara
با ادمای دیگر
Başka şehirlerde
در شهر های دیگر
Belli etmezsin
اما بروز نمی دهی
Belki bir gün özlersin
شاید روزی دلتنگم شوی
Belki bir gün özlersin -Emre Aydin
هوا ، هوای خوابه و والسلام :|
روزا میخوابم و شبا بیدارم !! دور از جونم جغد شدم:))))
+ رو مود اهنگ بالایی می باشم!
عاشق صدای این خوانندم :))
154 ُم
همه که مثل مادر نیستند ، از عمق جانشان ، از عمق قلبشان ، با داد و فریاد متقاعدت کنند یا هم تحمیلت کنند که کارت اشتباست!
همه که پدر نیستند که دلت به بودنشان قرص شود ...
همه که برادر نیستند که دلخوشی ات باشند حتی با تمام کم سنی اش!:)
من عاشق خانواده ام هستم !
عاشق مادرم که همه در محل کارش بداخلاق می شناسندش اما در محیط خانه از دست شوخی های گاها مورد دارش در امان نیستی! :))
عاشق پدرم که برای شادی ما با تمام ابهتش با اهنگ ساقیا ی من پلی کرده، همراهمان میرقصد و میخنداند مارا :)
عاشق برادرم که متاسفانه بیشوری بیش نیست و پشت حرفهایی که میزند معلوم است عقلی نیست :| اما وقتی من برای برداشتن کیف مادر که در ماشین جامانده از خانه خارج میشوم و با برادر جان مواجه میشوم ، با اخم میگوید : کجا میری برگرد خودم میارم :)) ( عاشق غیرت خرکی اش هستم :دی )
هیچ کس خانواده نمیشود...
#قدرشان را بدانیم
+ دست خودت نیست،
جان به جانت کنند
"عزیــزی"
حمید جدیدی
153 ُم
و تو یک شخصیتِ مُرده ی یک کتابِ تمام شده ای...
+20 اردیبهشت!
تولد تنها دوست صمیمیم!
متاسفانه اعتقاد دارم که بعضی حرفارو حتی نباید به صمیمیترین دوستت هم بزنی ، به همین دلیل ادرس وبلاگمو نداره ، ولی خب همین جا هم تبریک میگم بهش! (یعنی نگم دق میکنم!:| ):دی
+ روز هام بسی تکراری گشته!
151 ُم
راستش...
میترسم کل زندگیم ازت متنفر باشم!
تو ازدواج کنی ،
من ازدواج کنم ...
ولی باز ازت متنفر باشم !
میخوام تموم کنم همه نوشتنامو در موردت ،
میخوام تموم کنم همه فکرای گاه بی گاه رو ،
میخوام تموم کنم همه رفتار ها ی آنرمالمو با تو ،
اون 11/2/90
اینم 15/2/95
5 ساااال!
شاید باید زودتر به این فکر میفتادم ولی خب ، مغزم سعی کرد اما دلم نخواست!
اما الان خیلی مصممم ...و تموم می کنم!
ولی هرگز فراموش نمیکنم فقط میگذرم تا زندگیم آسون تر شه!
+ و چنان بی تابم، که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است
که مرا می خواند ...
سهراب سپهری
150 ُم
شاید امروز نیست اما حتما یک روز دیگر !
+
ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم
غم هجران تو را چاره ز جايي بكنيم
دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
تا طبيبش به سر آريم و دوايي بكنيم
# یا امام موسی کاظم (ع)
148 ُم
خانواده به اتفاق لازم میدونستن که برم دکتر ...ولی خب من از امپول میترسم( بعله حتی با این قد و هیکل :|)
دکتر نرفتم ولی مادر جان در نقش دکتر رفتند و پیاز کبابی تجویز کردند ...یک قابلمه پیاز کباب کردند و به خورد من بیچاره دادن ...خدایی معجزه کرد :)) گلودردم خیلی بهتر شده ...^_^
پیاز جان چرا تا حالا تو را من کشف نکرده بودم عزیزم ؟؟ ❤
147 ُم
146 ُم
بعد از مدتی ، در خلوت خودم میبینم که ، ای وای این همان شخصی بود که با من اینگونه کرده بود و انواع و اقسام فحش های فرهنگی و غیر فرهنگی و سانسور را نثار خودم می کنم که خاک بر سرت !! :|
حس بدی دارد ، زیااد ...
+شکر خدا اقای اچ در این زمینه استثناست ، چون همیشه خودش به نحوی یاداوری می کند :)
+ انتخابات دور دوم ، این بار انتخاب سخت است برایم ، از نظرم هیچ کدام استاندارد های لازم را ندارند :)))
155 ُم
Belki bir gün özlersin
شاید روزی دلتنگم شوی
Başka adamlarla
با آدمای دیگر
Başka şehirlerde
در شهر های دیگر
Yürürken
وقتی قدم میزنی
Okuduğun ilk roman
اولین رمانی که خواندی
Sevdiğin ilk adam
اولین شخصی که عاشقش شدی
Yasal acılarından
از روی عذاب وجدان
Hatta yalnızlıktan
حتی از روی تنهایی
Belki dolar gözlerin
شاید چشمانت پر از اشک شد
Başka adamlara
با ادمای دیگر
Başka şehirlerde
در شهر های دیگر
Belli etmezsin
اما بروز نمی دهی
Belki bir gün özlersin
شاید روزی دلتنگم شوی
Belki bir gün özlersin -Emre Aydin
هوا ، هوای خوابه و والسلام :|
روزا میخوابم و شبا بیدارم !! دور از جونم جغد شدم:))))
+ رو مود اهنگ بالایی می باشم!
+ اندکی صبر ، سحر نزدیک است...
156 ُم
+
مي بينم ز روزن هاي خوابي خوش
آتشي روشن درون شب
سهراب
+ اللهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّكَ الفَرَجَ
آمین
158 ُم
بعد من درد عشق بکشم و شب ها بالشت به بغل و هندزفری در گوش ، در حالی که اهنگ پایینی را پلی کرده ام و زیر لب تکرار می کنم* yar yine bana haram gecalar \senin için aglıyorom ، اشک بریزم! :|
* یار ، باز شب ها برایم حرام است و به خاطرت گریه می کنم!
+ DOWNLOAD
+ میدانم ، چرت و پرت زیاد مینویسم!
+باز یک اتفاق های افتاده که از خودم متنفر شدم:|
+ می آمیزم با چشمانت از تو در تو بی تو هر حادثه را
می جوشاند در من شعری گاهی یادت در فاصله ها
چارتار
158 ُم
بعد من درد عشق بکشم و شب ها بالشت به بغل و هندزفری در گوش ، در حالی که اهنگ پایینی را پلی کرده ام و زیر لب تکرار می کنم:
* yar yine bana haram gecalar \senin için aglıyorom ، اشک بریزم! :|
* یار ، باز شب ها برایم حرام است و به خاطرت گریه می کنم!
+ DOWNLOAD
+ میدانم ، چرت و پرت زیاد مینویسم!
+باز یک اتفاق های افتاده که از خودم متنفر شدم:|
+ می آمیزم با چشمانت از تو در تو بی تو هر حادثه را
می جوشاند در من شعری گاهی یادت در فاصله ها
چارتار
159 ُم
میترسم از این که تمام عمرم در این چهاردیواری که برای خودم ساخته ام زندانی شوم ،
میترسم از این که به آرزوهایم نرسم ،
میترسم از این که تمام عمرم با یک نگرشم به زندگی نگاه کنم ،
میترسم 10 سال دیگر هم در همین نقطه ای که هستم در جا بزنم ...
.
.
.
تمامِ ترسِ من "تغییر نکردن" است!
+ چه خوبه که فصل توت رسید:)) در حال حاضر : توت= عشق! :دی
+احساس می کنم تا دیوانه شدنم چیزی نمانده...
+باز هم برگشتم به این قالب ! با همین هیچی ندار بودنش دلم را برده :)
+ترس شما چیه؟